سرویس جنگ نرم مشرق - بنیاد هریتج در گزارشی به قلم جیمز فیلیپس محقق ارشد خاورمیانه در این اندیشکده آمریکایی نوشت: دولت بایدن تحت فشار است تا از مقابله با ایران در مسئله هستهای و مسائل دیگر دست بردارد. دولت بایدن، که تلاشهای شکستخوردهاش برای آرام کردن طالبان با یک توافق «صلح» یکطرفه به خطایی فاجعهبار در افغانستان بدل شد، اکنون تحت فشار است تا از مقابله با ایران در مسئله هستهای و مسائل دیگر دست بردارد.
مخاطبان گرامی، آنچه در ادامه میخوانید صرفاً ترجمه گزیده گزارشها و مقالات مذکور است و محتوا و ادعاهای مطرحشده در این گزارش صرفاً جهت تحلیل و بررسی رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی منتشر شده است و هرگونه ادعا و القائات احتمالی این مقالات هرگز مورد تأیید مشرق نیست.
آمریکا با نفوذ ایران کنار بیاید
این اندیشکده مدعی شد: سناتور کریس مورفی از کنتیکت، رئیس کمیته فرعی کمیسیون روابط خارجی، از دولت آمریکا خواسته تا تلاشهای بازدارنده در مقابل ایران را از اولویت خود خارج کند و بر عربستان سعودی فشار بیاورد تا با نفوذ ایران و گروه نیابتیاش، حزبالله لبنان کنار بیاید.
چندی قبل سناتور مورفی در گفتگویی با مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی گفت: «برای آمریکا چه اهمیتی دارد که ۱۰ یا ۲۰ سال دیگر سهم قدرت ایران و عربستان سعودی در منطقه چقدر است؟ ما طوری رفتار میکنیم انگار این مسئله برای آمریکا حیاتی است. من فکر نمیکنم اینطور باشد.»
ملاقاتهای مکرر مورفی با محمدجواد ظریف
مورفی، که کمیسیونش به مسائل مقابله با تروریسم و خاور نزدیک، جنوب آسیا و آسیای مرکزی میپردازد، یادآور شد که به طور مستمر با محمدجواد ظریف ملاقات دارد.
مورفی گفت که ظریف «همیشه به من یادآوری میکند که موشکهای ایران به سمت اسرائیل نشانه نرفتهاند؛ این موشکها به سمت عربستان سعودی نشانه رفتهاند و نفوذ وسیع و فروش تسلیحات به عربستان و امارات باعث تحریک ایران میشود.»
اگرچه این سناتور دموکرات کنتیکت گفته که تمام حرفهای ظریف را با «بدبینی شدید» میشنود اما جای تعجب است که چرا در دستور کار خود حرفهای وزیر خارجه ایران را با دقت تکرار میکند.
نفرت کریس مورفی از حکومت عربستان
نویسنده مدعی شد: بخش اعظم انگیزه مورفی در نفرت او از حکومت عربستان نهفته است. اگرچه نگرانیهای او برای نقض حقوق بشر در عربستان احتمالاً صحیح است اما این سناتور حرفی از نقض وسیعتر حقوق بشر در ایران نمیزند.
همچنین مورفی تهدید مداوم ایران برای منافع و متحدان آمریکا و مسئولیت ایران در مرگ بسیاری از آمریکائیان را توجیه میکند.
آیا آمریکا باید کوتاه بیاید؟ مورفی با کوچک جلوه دادن تهدیدهای امنیتی ایران، به راحتی مدعی میشود که واشنگتن باید همکاریهای امنیتی با متحدانش در منطقه خلیجفارس را کاهش دهد زیرا به گفته او باعث «تحریک» تهران میشوند.
وی گفت: «به نظرم بخشی از راهحل این مسئله آن است که آمریکا کنار بکشد و موضع نظامی خود در منطقه را کاهش دهد.»
مورفی مدعی شد که کاهش حضور نظامی آمریکا و کاهش کمکهای امنیتی به کشورهای حاشیه خلیجفارس موجب «خلق فضایی برای گفتگو بین ایران و عربستان میشود».
زمان فشار آوردن بر عربستان فرارسیده است
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: اما ظاهراً او نگران این مسئله نیست که کاهش حمایت آمریکا، ایران را قادر میسازد که کشورهای همسایه را تهدید کند و قدرت چانهزنی عربستان در هرگونه مذاکره متقابل با ایران را کاهش دهد.
مورفی گفت، «به نظرم وقتش است که بر عربستان فشار بیاوریم» و افزود: من این حرف را باور نمیکنم که عربستان میخواهد از همکاری امنیتی با آمریکا خارج شود. آنها هرگز نمیتوانند کمکی که امروز از آمریکا دریافت میکنند را از چین یا روسیه دریافت کنند.
تعریف محدود تهدید ایران
جیمز فیلیپس با انتقاد از اظهارات مرفی مدعی شد: شاید هم اینطور باشد، ولی فشار آوردن به متحدان و مدارا کردن با ایران در بلندمدت راهبرد برنده نخواهد بود. نکته اصلی سخنان مورفی آن است که عربستان سعودی، و در سطح پایینتری امارات متحده عربی، با تشویق آمریکا به سختگیری بر ایران سیاست خارجی آمریکا را منحرف کردهاند و به منافع ملّی آمریکا لطمه میزنند. اما این سناتور تاریخ طولانی حملات ایران و گروههای نیابتیاش به آمریکائیان و تهدیدهای مختلفی که ایران برای کشورهای دیگر رقم زده را نادیده گرفته است. اگرچه مورفی ترجیح میدهد که تهدیدهای ایران را به عنوان رقابت ایران-عربستان تعریف کند، اما امیال ایران بسیار عمیقتر از این است.
خروج آمریکا از منطقه خلأ خطرناکی را به جا میگذارد که توسط ایران پر خواهد شد
اندیشکده هریتج در پایان با تکرار سیاهنماییها علیه ایران نوشت: تهران نه تنها به نابودی اسرائیل متعهد است، بلکه به دنبال براندازی در بحرین، عراق، اردن، لبنان و یمن است. در سالهای اخیر، در چهارچوب جنگ اعلامنشدهاش با اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیجفارس به کشتیرانی بینالمللی نیز حمله کرده است. خروج آمریکا از منطقه خلأ خطرناکی را به جا میگذارد که توسط ایران پر خواهد شد، همانطور که بعد از فروپاشی حکومتهای ضعیف عراق، لبنان، سوریه و یمن این اتفاق افتاد.
درباره بنیاد هریتج: بنیاد هریتج یک اندیشکده آمریکایی است که در فوریه سال ۱۹۷۳ به عنوان اتاق فکری با گرایشهای محافظهکارانه در «واشنگتن» تأسیس شد. این اندیشکده که حوزه فعالیتش سیاست عمومی است، به ویژه در دورههای ریاست جمهوری جمهوریخواهان نقش مهمی در سیاستگذاری ایفا کرده است. در جریان ریاست جمهوری رونالد ریگان، که سیاستهایش به طور چشمگیری برگرفته از یک مطالعه اندیشکده هریتج بود، این بنیاد نقشی پیشرو در جنبش محافظهکاری داشت. از آن زمان هریتج اثرگذاری قابلتوجهی در سیاستگذاری آمریکا داشته و یکی از اثرگذارترین سازمانهای تحقیقاتی محافظهکار در آمریکا قلمداد میشود. اگرچه چهار دهه از زمان تأسیس بنیاد هریتج به عنوان اندیشکدهای محافظهکار میگذرد، اما ایدههایش همچنان برای کاخ سفید جذاب است. این اندیشکده همواره رویکرد و مواضع تندی علیه ایران گرفته و با انتشار مطالب ضدایرانی خود تلاش میکند دولتهای مختلف آمریکا را به اتخاذ سیاستهای تند و شدید علیه ایران ترغیب نماید. با ورود «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور پیشین آمریکا به کاخ سفید، هریتج مانند سایر نهادهای محافظهکار که طیف افرادی مانند «تد کروز» را به خود نزدیکتر میدیدند، در مقابل ترامپ قرار گرفت و در واقع جنگ داخلی در جبهه جمهوریخواهان آشکار شد. اما در نهایت برنده نبرد ترامپ و هریتج، بنیاد محافظهکار آمریکایی بود که توانست افراد مورد نظر خود را وارد کابینه کرده و برنامهاش را پیش ببرد. به اذعان کارشناسان و افراد نزدیک به دولت ترامپ، «با وجود هرجومرج و آشفتگی در دولت ترامپ، هریتج به یک پیروزی بزرگ استراتژیک دست یافت؛ این مهم در حالی رخ داد که ترامپ ارتباط شخصی با بنیاد نداشت اما هریتج به دلیل داشتن پایگاه قوی در میان جمهوریخواهان و بودجه ۸۰ میلیون دلاری حاصل از کمکهای جمهوریخواهان ثروتمند، بیش از یک اندیشکده و در قالب شرکتی بازاریاب و تجاری که یک فروشگاه سیاست را نیز اداره میکند، وارد عمل شد.» نتیجه تأثیرپذیری دولت ترامپ از ایدههای محافظهکارانه را میتوان در لغو اوباماکِر، قوانین مهاجرتی، گرایش دیوان عالی به سمت ایدههای راست گرایانه و ... دید. در واقع پس از چالش اولیه میان ترامپ و هریتج، اثر انگشت این اندیشکده تقریباً بر روی همه سیاستهای ترامپ از دستور کار اقتصادی تا انتخاب نامزدهای دیوان عالی مشاهده میشود. مهمترین مورد در این زمینه، معرفی و انتخاب «مایک پنس»، از افراد نزدیک به هریتج به عنوان معاون ترامپ بود. این نفوذ تا جایی پیش رفت که برخی، از کارکنان هریتج به عنوان تیم در سایه در دولت ترامپ یاد میکردند. مشارکت هریتج در دولت ترامپ در واقع نقطه عطفی برای این اندیشکده محافظهکار برای بازگشت به عرصه سیاسی واشنگتن است. اندیشکده محافظهکار هریتج ۴۷ ساله اکنون بر حزب جمهوریخواه این کشور مسلط شده و داستان این اندیشکده با حزب جمهوریخواه درهم آمیخته است. هریتج در حال حاضر فراتر از یک اندیشکده و فروشگاه عرضهکننده سیاست عمومی است و به عنوان بازوی شبه رسمی دولت و کنگره برای جمهوریخواهان عمل میکند. |